دانیال جون حیدریدانیال جون حیدری، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

danialjooooon88

مامانی گرفتار

عزیزکم خیییلی وقته تو وبلاگت مطلبی ننوشتم تو این مدت اتفاقات قشنگی تو زندگیمون افتاد تو این مدت تو یه خواهر کوچولو گیرت اومد اسمش رو گذاشتیم دیانا .مامانی تونست ادامه تحصیلش رو بده و کارشناسی ارشدش رو بگیره .تو هم تو این مدت آقا شدی.رفتی کلاس اول خانم راشدی خیییلللییی ازت راضی بود و همش زرنگ کلاس بودی.حالا هم که تابستون شده و کلاس فوتبال و نقاشی میری.البته کلاس فوتبال رو خیلی بیشتر دوست داری و بهت بیشتر خوش میگذره. ...
25 تير 1395

عکسای یک سالگی

داشتم تو درایو عکسات سیر و سیاحت میکردم یه چندتا عکس از یک سالگیت دیدم حسابی قند تو دلم آب شد حیفم اومد نزارمشون تو وبلاگت بعدها ایشالا بچه هات کیف کنن بابای به این خوشکلی دارن. ...
9 تير 1393

نوروز 92 مهد کودک

این هم هفتسینی که خانم مربی تو مهد براتون گرفت ؛ اینجا تو شدید سرما خورده بودی و حال نداشتی  به خاطر همین منتظر عکاس نشدیم و خودم چندتا عکس با گوشی ازت گرفتم . ...
9 تير 1393

نوروز 92

سفره هفسین 92 رو خونه ی بابا محمود گرفتیم ؛ بعدش هم با فایز و مامان و باباش رفتیم شیراز بعد از اونجا رفتیم یاسوج برف ببینیم ( ما هم که برف ندیده)   ...
7 تير 1393

دانیال عشق گل و سبزه

عزیزم هر جا گل میبینه میچینه میگه برا مامان میخام ببرم ؛ خیلی سعی کردم بهت یاد بدم گل نچینی ولی فقط تونستم جلوتو بگیرم گلای پارک و خیابونو نچینی ولی همچنان گلای باغچه ی بابایی رو میچینی میای میگی مامان برات گل چنیدم قربون این چنیدن گفتنت.   ...
7 تير 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به danialjooooon88 می باشد